جدول جو
جدول جو

معنی پرجن هکاردن - جستجوی لغت در جدول جو

پرجن هکاردن
الک کردن، غربال نمودن، جدا ساختن ریز و درشت و مرغوب و نامرغوب
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دوری کردن از روی ترس، توجه کردن، جرأت کاری را داشتن، شرم
فرهنگ گویش مازندرانی
کافی بودن، بسنده بودن
فرهنگ گویش مازندرانی
سرپایی شاشیدن، بیرون جهیدن مواد آبکی
فرهنگ گویش مازندرانی
پرستش کردن، پرستیدن، تیمار نمودن مریض، پرسیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پالوده و صاف کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
شرم از حضور یافتن در جمع دیگران، روی نهان کردن عروس، در
فرهنگ گویش مازندرانی
پرچین کردن، محصور نمودن ملک، مرتع و زمین با حصاری از شاخ
فرهنگ گویش مازندرانی
معالجه کردن، بهبود بخشیدن بیمار
فرهنگ گویش مازندرانی
وارونه کردن، سر و ته کردن، سرگرم کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
پودر کردن، ریز ریز نمودن
فرهنگ گویش مازندرانی
پیمانه کردن، اندازه گیری مساحت زمین
فرهنگ گویش مازندرانی
پرکندن مرغ و پرنده
فرهنگ گویش مازندرانی
نشان کردن، نشان چیزی را گرفتن، درست کردن کاری یا چیزی، پیدا
فرهنگ گویش مازندرانی